۱۳۹۴ بهمن ۱۹, دوشنبه

ایران-یاد گرد هفت چشمه مجاهد شهیدحجت زمانی که در شب عاشورا وعاشورای مجاهدین سربدار شد

مجاهد شهید حجت زمانی
مجاهد شهید حجت زمانی
روز 18بهمن سال ۱۳۸۴ در آستانه عاشورای حسینی و در شب عاشورای مجاهدین رژیم آخوندی در یک اقدام وحشیانه، مجاهد خلق حجت زمانی را که از سال ۱۳۸۰ نزدیک به 5سال در زندان رژیم، تحت شکنجه‌های جسمی و روانی قرار داشت اعدام کرد.

بیقرار
فواره‌وار
چشمه شهامت بود
او که نه در هفت‌چشمه،
اینک در هفتادمیلیون چشمه
تکثیر گشته است.
بنگرش بربال سپید رشادت!
چگونه اعماق کینه غول مرداب را،
دگرباره عریان کرده است؟!
بنگرش تقدیر خویش را خود،
با خطی خوانا نوشته است!
بی‌هیچ اعتراضی
-از آن‌گونه اعتراض! -
اگرچه عمر را در اعتراض زیسته است.
واژه‌یی می‌خواهم
تا او را بنامم
باشد که چشمه‌سار سرشار شرف!
گوهری که او را برانگیخته است.

فرازهائي از زندگی نامه مجاهد قهرمان حجت زمانی
مجاهد شهید حجت زمانی   در هفت چشمه‌ی ایلام به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر به پایان برد و با پایان دوره دانشسرای تربیت معلم، مدتی به شغل معلمی در مدارس ایلام پرداخت. حجت، همزمان با وقوع عملیات فروغ جاویدان در حالی که ۱۴ساله بود با نام سازمان مجاهدین آشنا شد. در همان سال، دو عامل باعث نزدیک‌تر شدن حجت نوجوان به مجاهدین شد. عامل اول، پیوستن برادر بزرگترش پهلوان خزعل زمانی بود که در همین سال به مجاهدین پیوست و عامل دیگر، اعدام یکی از خویشاوندانش توسط پاسداران رژیم، که او را بیشتر به جنایتهای رژیم و حقانیت مبارزات مجاهدین آگاه نمود.
 تلاشهای حجت از سنین نوجوانی و مشخصاً از ۱۵سالگی آغاز شد، خلال این سالها او مطالعه کتابهای مجاهدین را آغاز کرد و همراه با گوش دادن به صدای مجاهد از مواضع سازمان در زمینه‌های مختلف آگاه گردید. مجاهد شهید حجت زمانی در سنین نوجوانی عزم خود را بر ادامه راه مجاهدین جزم کرد و از ۱۷سالگی در تکاپوی پیوستن به مجاهدین بود. تا سرانجام در سال۱۳۷۶، دوران جدید زندگیش را با وصل به سازمان مجاهدین و زندگی مبارزاتی آغاز کرد. عمل انقلابی را توأم با دانش مبارزاتی در راه پیشبرد اهداف مجاهدین علیه رژیم ضدبشری به کار گرفت و به‌زودی به عنصری کارآمد تبدیل شد.
 در همان زمان طی نامه‌یی نوشته بود:
 احساس کردم اولین جوانه‌ها از عشقی وافر به رهبری در درونم سر برمی‌آورد، این عشق، راهگشا و حلال بسیاری از مسائلی بود که فکر می‌کردم هرگز قادر به حل آن نخواهم بود. با درک جدیدی که به دست آورده‌ام، می‌فهمم که خیلی از آن‌چه که بن‌بست می‌پنداشتم، ساخته‌های ذهنی‌ام بود.
اما حرفها و نوشته‌های حجت قهرمان تنها برخاسته از شور و شعار نبود، به‌زودی، او با ابتلائات و آزمونهای صعب و سنگینی مواجه گردید. در دی ماه۷۸ برادرش پهلوان خزعل قهرمان، در هفت چشمه در مقابل تهاجم پاسداران، پس از مقاومتی جانانه به‌شهادت می‌رسد. از دست دادن یک برادر مجاهد، عزم او را صیقل می‌زند. در سال بعد او در ابتلائات بیشتری به آزمایش کشیده می‌شود. دومین مجاهد از خانواده زمانی، برادر دیگرش فلاح نیز در مصاف با دژخیمان آخوندی شهید می‌شود. و سرانجام آزمون اصلی به حجت روی می‌نماید. در تیرماه، حجت به هنگام تردد در میدان ونک تهران مورد شناسایی قرار گرفت و به اسارت پاسداران جنایتکار رژیم آخوندی درآمد. بلافاصله دوران بازجویی و شکنجه‌های فوق طاقت علیه او در اوین آغاز شد. حجت با مقاومتی در خور یک مجاهد، دژخیمان آخوندها را به عجز واداشت. به‌طوری که مدت بازجویی او به‌طور غیرعادی، چهارسال به درازا کشید. طی این مدت، دژخیمان در زندانهای مختلف، هر رذالتی را به کار گرفتند تا زیر انواع شکنجه‌های جسمی و روحی، در عزم مجاهدوار او خللی وارد آورند.
 سرانجام، سلسله‌یی از تهدیدها علیه حجت آغاز شد و در تیر۱۳۸۳ حجت قهرمان را در یک محاکمه فرمایشی به چهار بار اعدام محکوم کردند. او را از بند زندانیان سیاسی به بند مجرمان عادی منتقل ساختند تا در میان معتادان، قاتلان و زندانیان دارای بیماری مسری، مقاومتش را درهم بشکنند. اما حجت با اعلام اعتصاب غذا در زندان، امواج سیاسی کوبنده‌یی در سطح داخلی و بین‌المللی علیه رژیم به‌پا کرد. ماههای پاییز و زمستان سال۸۳، دوران طولانی اعتصاب‌غذای قهرمانانه مجاهد قهرمان، حجت زمانی بود که با گذشت هرماه، تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی به آن می‌پیوستند. آخوندها حجت را مسبب شکل‌گیری مقاومت زندانیان تشخیص داده و آخوند محسنی اژه‌ای، وزیر جنایتکار اطلاعات به همراه شخص دیگری به نام نبی راجی تحت عنوان شعبه دیوان کشور، حکم اعدام او را تأیید کرد. حکمی که نقطه کمال زندگی مبارزاتی حجت بود. او با سرفرازی مجاهدیش در حالی که دادگاه و کل حاکمیت پوسیده و فاسد آخوندی را به زیر سؤال می‌برد حکم اعدام را به سخره گرفت و با شهامت در زیر حکم نوشت: اعتراضی ندارم!
بار دیگر هم‌چون ۳۰هزارزندانی مجاهد و مبارز قتل‌عام شده تأکید کرد که که هیچ بیم و باکی از سرنوشتی که در راه رهایی مردمش پذیرفته است ندارد.
 ماههای بعد، جلادان زندان که گمان می‌بردند با حکم نهایی اعدام می‌توان مجاهد را از پای درآورد یا در ایمان او خللی وارد کرد، بر فشارهای خود افزودند و به ضرب‌وشتم او در زندان روی آوردند. حجت بار دیگر مقاومت خود را با دست زدن به اعتصاب غذا از روز ۱۷شهریور آغاز کرد. این اعتصاب‌غذای قهرمانانه، روحیه مقاومت را در سایر زندانیان سیاسی بالا برد و آنان نیز به اعتصاب غذا پیوستند. موج اعتراضهای داخلی و حمایتهای بین‌المللی، این بار نیز به رژیمی که افسارگسیخته به تاخت و تاز در عرصه داخلی و بین‌المللی روی آورده بود نشان داد که فشار و تهدید و شکنجه بر مقاومت عنصر مجاهد خواهد افزود.
 سرانجام، دژخیمان، حجت قهرمان را برای فشار بیشتر به بند زندانیان خطرناک و از آن‌جا به سلول انفرادی منتقل کردند تا تماس او با سایر زندانیان قطع شود. در دهه اول ماه محرم سال ۸۴، رژیم باوحشت بسیار از بازتابهای داخلی و بین‌المللی، در صبحگاه روز ۱۸بهمن، جنایت خود مبنی بر اعدام مجاهد خلق حجت زمانی را به اجرا درآورد. آخوندها نه تنها از زندگی، بلکه از شهادت این مجاهد قهرمان آن‌چنان در هراس بودند که تا ده روز از اعلام رسمی خبر واهمه داشتند.
بر پایداری این قهرمان درود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر