۱۳۹۴ مهر ۲۴, جمعه

ژینت لوفوردیگردرمیان ما نیست.کسی که این زن خستگی‌ناپذیررابشناسد،او که هرجا بی‌عدالتی وجودداشت، سربه‌شورش می‌گذاشت؛ به‌سختی می‌تواند مرگ او را باورکند.

ژینت لوفور فعال فداکار حقوق بشر
ژینت لوفور فعال فداکار حقوق بشر
ژینت لوفور، معلم دلسوز مدرسه، فعال فداکار حقوق‌بشر، مدافع برابری و حقوق زنان، شاعر و نویسنده‌یی پراحساس و زنی آزاده و معتقد به ارزشهای فرانسه در دموکراسی و حقوق‌بشر بود. وقتی یورش ننگین دولت وقت فرانسه در 17ژوئن به جانش آتش زد، او عصیانگر و شعله‌ور نماد برشوریدن مردم اورسوراواز و فرانسه شد، در برابر بهتان و برچسب و در برابر بربریت پنهان. او از روز کودتای 17ژوئن سال 2003 به مقر رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران شتافت و با تمام وجودش از مریم رجوی و مقاومت ایران به دفاع برخاست. سپس در دهها کنفرانس، اکسیون، ملاقات و سخنرانی شرکت کرد تا حقانیت مقاومت ایران را اثبات کند.
ژینت لوفور در دیداری از شهر اشرف احساسات خود را در همبستگی با مقاومت ایران به اوج رساند و مشتی از خاک اشرف را برای هدیه به فرانسه نزد مریم رجوی برد. او در این سفر حمایتهای پرشورش را نثار رزمندگان آزادی ایران کرد و در بازگشت در همه جا می‌گفت: «آنها یک سرزمین خشک و بی‌آب و علف را با درایت و همبستگی به‌ یک شهر تبدیل کرده‌اند.
او، که تمام وقت خود را وقف مبارزه برای مقاومت مردم ایران کرد، گفته بود: «آرمان آزادی مرز نمی‌شناسد» ؛ و سپس چنین سرود: «آزادی کلامی است که تا بی‌نهایت در انعکاس خود تکرار می‌شود».
زنی باصلابت و درعین حال بلوری از مهر و محبت، که چون پروانه‌یی عاشق از کوچه‌های اور و مری تا آنسوی اقیانوسها در آمریکا و تا سرزمین توفان‌زده عراق و شهر اشرف، همه‌جا را با شور و شیدایی و در حمایت از رزمندگان آزادی، درنوردید. انگار که در 2سال و چند ماه پایان حیاتش به مأموریتی خطیر مبادرت کرده باشد. برای انجام آن آرام و قرار نداشت، در پوست خود نمی‌گنجید و سر از پای نمی‌شناخت. هم‌چون پیکی امین و وفادار از دیاری به دیار دیگر سفر می‌کرد و در همه جا از ایران و آزادی و از ستمی که بر مقاومت ایران رفته بود، سخن می‌گفت.
بی‌شک نام ژینت یادآور انسانهای والایی است که در تاریخ معاصر ایران در گمنامی ولی در منتهای شرافت انسانی، حماسه شور‌انگیز همبستگی انسانی را رقم زدند. از باسکرویل، معلم دلسوز و شجاع آمریکایی، که در کنار مجاهدان صدر مشروطه جنگید و جان باخت؛ تا یار وفادار سردار جنگل، «گائوک» آلمانی، که در برفهای کوههای شمال ایران در کنار سردار جان سپرد؛ و تا پرستار انسان‌دوست فرانسوی، آنی ازبر، که در کنار مجاهدان و رزم‌آوران ارتش آزادی جان فدا کرد. تاریخ آینده گواهی خواهد داد که ژینت و مردم اور و سراسر فرانسه، که همه زندگی و عشق خود را نثار حمایت از مقاومت ایران کردند، چه صفحات زرینی را در دفاع از آزادی و حقوق‌بشر نوشتند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر