مسعود رجوی امید وچشم وچراغ خلق قهرمان ایران |
در ایام کودکی و در فرهنگ محلی وقتی میخواستیم به چیز با عظمت و
حقی قسم یاد کنیم میگفتیم:
”به این آفتاب خسته تن قسم!... .“ روزی از مادر پرسیدم
که چرا میگوییم آفتاب خسته تن؟!
جواب داد: «چون آفتاب، تمام وقت میدود تا بتواند به زمین نور و گرما
بدهد. نگاهش کن چطور دارد در پشت ابر میدود تا به من و تو و صحرا و دشت نور بدهد».
جواب داد: «چون آفتاب، تمام وقت میدود تا بتواند به زمین نور
و گرما بدهد. نگاهش کن چطور دارد در پشت ابر میدود تا به من و تو و صحرا و دشت نور
بدهد».
البته وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم که خستگی خورشید بیمعناست،
چون این زمین است که میدود و این ابرها هستند که میرمند اما بعدها خورشیدی یافتیم
که لامجال میدود. او از همان روز که گمشدهاش را در حنیف کبیر بازیافت، تا به امروز
که 50سال از آن زمان گذشته است بیوقفه در آسمان سیاسی و اجتماعی ایران نور افشانی
میکند؛ خورشیدی که در اسارت هم خورشید بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر