شاهرخ زمانی کارگر نقاش که در ۱۸ خرداد ۱۳۹۰ در تبریز دستگیر شده بود، اخیراً به زندان قزلحصار کرج منتقل شد، وی در ۱۵ شهریور ۱۳۴۳ در یکی از روستاهای منطقه قره داغ، شهرستان کلیبر بدنیا آمده است ولی در تبریز بزرگ شده است.
او در یک خانواده و محیطی با اطرافیان آگاه و فعال و مبارز رشد کرده است و از همان نوجوانی به فعالیتهای کارگری روی آورد. پدرش بهمن زمانی شاعر و معلم باز نشسته است که از همدورهها و دوستان نزدیک صمد بهرنگی بوده و بهخاطر شعر هایش بیش از چهار سال در جمهوری اسلامی زندانی شده است. پدر و عموی شاهرخ در زمان شاه نیز زندانی بودند که با تداوم مبارزات مردم و باز شدن درهای زندانها در سال ۱۳۵۷ آزاد شدند. شاهرخ زمانی دوره راهنمایی و دبیرستان را در مدرسه هشترودی تبریز به اتمام رساند. با توجه به اینکه اهالی قره داغ اکثراً نقاش ساختمانی هستند شاهرخ نیز نقاشی ساختمان را بهعنوان شغل انتخاب کرد.
در سال ۱۳۷۲ شاهرخ را همراه ۱۶ نفر که همگی نقاش ساختمان بودند به اتهام فعالیت غیرعلنی در سندیکای نقاشان دستگیر کردند. او ۱۸ ماه زندانی شد و پس از آزادی همچنان در پاتوقهای مختلف نقاشان مانند میدان امام حسین، منوچهری و با دیگر کارگران و دوستانش ارتباط کاری بسیار صمیمانهای داشت. آنها تلاش داشتند از طریق این ارتباطات و با اقناع بقیه نقاشان سندیکای نقاشان را احیا کنند.
در سال ۱۳۸۴ موفق شدند هیأت مؤسس سندیکای نقاشان را تشکیل بدهند هر چند سرکوبهای مداوم و شدید اجازه تشکیل سندیکا را نداد ولی آنها با فعالیت مستمر و گروهی تحت نام هیأت مؤسس کارهای بسیاری انجام دادند. از جمله در جهت جمعآوری امضا و فعالیت برای کسب بیمه تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری برای نقاشان و حمایت و همکاری با دیگر تشکلهای کارگری. شاهرخ در سال ۱۳۸۵ همزمان با فعالیت خود در هیأت مؤسس سندیکای نقاشان، همکاری با کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری را شروع کرد. همچنین در شورای همکاری تشکلها و فعالان کارگری نیز فعال بود.
وی در ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۰ در تبریز دستگیر شده و در اعتراض به دستگیری غیرقانونی خود ۳۰ روز از ۳۶ روز مدت نگهداری در سلول انفرادی را در اعتصابغذا بهسر برد. وی در حالیکه حتی یک برگ بازجویی هم ننوشته و به سؤالات پاسخ نداده بود، بدون دلیل و مدرک از سوی شعبهی یک بیدادگاه ضدانقلاب تبریز بهریاست قاضی حملبر به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت کشور به ۱۱ سال زندان محکوم شد. این حکم سپس در شعبهی ۶ تجدیدنظر تبریز عیناً تأیید شد. وی در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۰ با قرار وثیقهی سنگین ۲۰۲ میلیون تومانی از زندان مرکزی تبریز آزاد و پس از مدت کوتاهی در تاریخ ۲۴ دی ماه همراه با محمد جراحی در محل کارش دستگیر و برای اجرای حکم به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
در ابتدای ورود به زندان تبریز بهطور غیرقانونی وی را بیش از یک ماه در بند قرنطینهی زندان نگهداشتند، وی در اعتراض به این عمل مجدداً دست به اعتصابغذا زد و پس از مدتی به بند مالی زندان تبریز منتقل شد. وی در طول مدت حبس خود در این زندان بارها از بندی به بند دیگر منتقل شده و تحت آزار و اذیت قرار گرفت. در نهایت وی را به بند ۱۵ متادون که مخصوص معتادین بوده و بهلحاظ بهداشتی در وضعیت اسفباری بهسر میبرد منتقل کردند. گفتنی است در این بند انواع بیماریهای خطرناک مانند ایدز و هپاتیت شیوع گستردهیی دارد. در تاریخ ۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ وی را بهطور غیرقانونی و بدون حکم قاضی با دستبند و پابند از زندان تبریز خارج کرده و به زندان یزد منتقل کردند. پس از مدتی با فراگیر شدن جو مقاومت در زندان یزد مسئولان این زندان با اعلام عجز از نگهداری این زندانی وی را در تاریخ ۱۷ مرداد ماه به زندان تبریز بازگرداندند. در نهایت در تاریخ ۲۲ مهر ماه مجدداً وی را بهطور غیرقانونی به زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
شاهرخ زمانی بار دیگر در تاریخ ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۲ از زندان گوهردشت کرج به تبریز منتقل شده و در شعبهی ۲ دادگاه انقلاب تبریز به اتهام توهین به خامنهای محاکمه و متعاقباً به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
این کارگر زندانی در روز ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۲ به زندان قزلحصار کرج منتقل شده و در اعتراض به این انتقال دست به اعتصابغذا زد. بر اثر این اعتصابغذا مسئولان وی را مجدداً در تاریخ ۲۵ فروردینماه ۱۳۹۳ به زندان گوهردشت کرج و این بار به بند ۳ منتقل کردند.
شاهرخ زمانی که با رسول بداقی هم بند بوده است در تاریخ 13مرداد 94 همزمان با پایان قانونی دوران حبس رسول در نامهای سرگشاده با معرفی رسول بهعنوان سمبل آزادی خواهان آزادی او شده بود.
زندانی سیاسی مقاوم شاهرخ زمانی، فرزند دلیر مردم آذربایجان بعدازظهر روز یکشنبه ۲۲شهریورماه به نحو مشکوکی در زندان گوهردشت جان باخت. همبندان او در سالن12 بند4ساعت5 بعدازظهر جسد او را با دهانی پرخون و سری کبود در تختش در زندان یافتند. وی تا ساعت 10صبح امروز در کنار هم بندانش بوده و مانند همیشه سرحال و با نشاط بوده است. وی بهطور ثابت ورزش میکرده است.
در سال ۱۳۷۲ شاهرخ را همراه ۱۶ نفر که همگی نقاش ساختمان بودند به اتهام فعالیت غیرعلنی در سندیکای نقاشان دستگیر کردند. او ۱۸ ماه زندانی شد و پس از آزادی همچنان در پاتوقهای مختلف نقاشان مانند میدان امام حسین، منوچهری و با دیگر کارگران و دوستانش ارتباط کاری بسیار صمیمانهای داشت. آنها تلاش داشتند از طریق این ارتباطات و با اقناع بقیه نقاشان سندیکای نقاشان را احیا کنند.
در سال ۱۳۸۴ موفق شدند هیأت مؤسس سندیکای نقاشان را تشکیل بدهند هر چند سرکوبهای مداوم و شدید اجازه تشکیل سندیکا را نداد ولی آنها با فعالیت مستمر و گروهی تحت نام هیأت مؤسس کارهای بسیاری انجام دادند. از جمله در جهت جمعآوری امضا و فعالیت برای کسب بیمه تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری برای نقاشان و حمایت و همکاری با دیگر تشکلهای کارگری. شاهرخ در سال ۱۳۸۵ همزمان با فعالیت خود در هیأت مؤسس سندیکای نقاشان، همکاری با کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری را شروع کرد. همچنین در شورای همکاری تشکلها و فعالان کارگری نیز فعال بود.
وی در ۱۸ خرداد ماه ۱۳۹۰ در تبریز دستگیر شده و در اعتراض به دستگیری غیرقانونی خود ۳۰ روز از ۳۶ روز مدت نگهداری در سلول انفرادی را در اعتصابغذا بهسر برد. وی در حالیکه حتی یک برگ بازجویی هم ننوشته و به سؤالات پاسخ نداده بود، بدون دلیل و مدرک از سوی شعبهی یک بیدادگاه ضدانقلاب تبریز بهریاست قاضی حملبر به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت کشور به ۱۱ سال زندان محکوم شد. این حکم سپس در شعبهی ۶ تجدیدنظر تبریز عیناً تأیید شد. وی در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۰ با قرار وثیقهی سنگین ۲۰۲ میلیون تومانی از زندان مرکزی تبریز آزاد و پس از مدت کوتاهی در تاریخ ۲۴ دی ماه همراه با محمد جراحی در محل کارش دستگیر و برای اجرای حکم به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
در ابتدای ورود به زندان تبریز بهطور غیرقانونی وی را بیش از یک ماه در بند قرنطینهی زندان نگهداشتند، وی در اعتراض به این عمل مجدداً دست به اعتصابغذا زد و پس از مدتی به بند مالی زندان تبریز منتقل شد. وی در طول مدت حبس خود در این زندان بارها از بندی به بند دیگر منتقل شده و تحت آزار و اذیت قرار گرفت. در نهایت وی را به بند ۱۵ متادون که مخصوص معتادین بوده و بهلحاظ بهداشتی در وضعیت اسفباری بهسر میبرد منتقل کردند. گفتنی است در این بند انواع بیماریهای خطرناک مانند ایدز و هپاتیت شیوع گستردهیی دارد. در تاریخ ۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ وی را بهطور غیرقانونی و بدون حکم قاضی با دستبند و پابند از زندان تبریز خارج کرده و به زندان یزد منتقل کردند. پس از مدتی با فراگیر شدن جو مقاومت در زندان یزد مسئولان این زندان با اعلام عجز از نگهداری این زندانی وی را در تاریخ ۱۷ مرداد ماه به زندان تبریز بازگرداندند. در نهایت در تاریخ ۲۲ مهر ماه مجدداً وی را بهطور غیرقانونی به زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.
شاهرخ زمانی بار دیگر در تاریخ ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۲ از زندان گوهردشت کرج به تبریز منتقل شده و در شعبهی ۲ دادگاه انقلاب تبریز به اتهام توهین به خامنهای محاکمه و متعاقباً به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
این کارگر زندانی در روز ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۲ به زندان قزلحصار کرج منتقل شده و در اعتراض به این انتقال دست به اعتصابغذا زد. بر اثر این اعتصابغذا مسئولان وی را مجدداً در تاریخ ۲۵ فروردینماه ۱۳۹۳ به زندان گوهردشت کرج و این بار به بند ۳ منتقل کردند.
شاهرخ زمانی که با رسول بداقی هم بند بوده است در تاریخ 13مرداد 94 همزمان با پایان قانونی دوران حبس رسول در نامهای سرگشاده با معرفی رسول بهعنوان سمبل آزادی خواهان آزادی او شده بود.
زندانی سیاسی مقاوم شاهرخ زمانی، فرزند دلیر مردم آذربایجان بعدازظهر روز یکشنبه ۲۲شهریورماه به نحو مشکوکی در زندان گوهردشت جان باخت. همبندان او در سالن12 بند4ساعت5 بعدازظهر جسد او را با دهانی پرخون و سری کبود در تختش در زندان یافتند. وی تا ساعت 10صبح امروز در کنار هم بندانش بوده و مانند همیشه سرحال و با نشاط بوده است. وی بهطور ثابت ورزش میکرده است.
دژخیمان و مأموران اطلاعات کینه و خشم عمیقی از او به دل داشتند و از هیچ اذیت و آزاری در حق او فروگذار نمیکردند و بارها او را به مرگ تهدید کرده بودند. وی قبل از مرگش در یادداشتی نوشته بود: در اداره اطلاعات بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم تهدید به مرگ شدهام از جمله مسمومیت، قرار دادن در کنار افراد عادی مبتلا به ایدز، وادار کردن افراد نامتعادل روانی، جانی و خطرناک به درگیری با من، قرار دادن افراد اطلاعاتی در پوشش زندانی در کنار من که مرا تشویق به فرار میکردند تا حین فرار با تیر کشته شوم که با شناسایی و افشای این افراد از آنها دور شدهام. ... . در مورد هر گونه عواقب از این قبیل من به همه هشدار میدهم. مرگ من در زندان به هر دلیل متوجه مسئولان میباشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر