۱۳۹۴ دی ۱۰, پنجشنبه

سلكشن بندري PakeShadi

ایران - پاسخ محکم گوهر عشقی در تهدید سحر بهشتی از سوی مزدوران خامنه ای

پاسخ محکم گوهر عشقی در تهدید سحر بهشتی از سوی مزدوران خامنه ای
پاسخ محکم گوهر عشقی در تهدید سحر بهشتی از سوی مزدوران خامنه ای 
در حالیکه مزدوران خامنه ای روز یکشنبه ششم دیماه سال‌ جاری، خودروی «سحر بهشتی» را در حالیکه قصد داشت فرزندش را از مدرسه به منزل ببرد، برای ساعاتی با نشان دادن «اسلحه» متوقف و وی را تهدید به مرگ کردند، گوهر عشقی در شرح اتفاق بازداشت چند ساعته «سحر بهشتی» توسط ماموران امنیتی رژیم، در حالیکه محکم و استوار فریاد می زند من نمی ترسم و سکوت نمی کنم و تا روزی که زنده باشم صدای ستار خواهم بود می‌گوید:
«من گوهر عشقی مادر ستار بهشتی هستم، ستار من کارگری بود که او را بردند و ۴ روزه کشتند. حالا افتاده اند به جان دخترم سحر. سحر را اولین بار نیست که تهدید کرده‌اند، سحر را چند بار تهدید کرده‌اند. سحر می‌رود بچه‌اش را از مدرسه بیاورد یک پژوی نوک مدادی جلویش را می‌گیرد، به سحر می‌گوید که بیا پایین، سحر می‌گوید نمی‌آیم، می‌گوید «عکس ستار» را از پشت ماشینت بردار، سحر می‌گوید بر نمی‌دارم. (مامور) می‌آید داخل ماشین با اسلحه، تهدیدش می‌کند و به او حرف‌های نامربوط می‌زند، به سحر می‌گوید ما تو را می‌بریم و می‌کشیم، همه بدانند من مادر ستار هستم، اگر «سحر» را هم در «راه ستار» بدهم، دست بر نمی‌دارم، اگر مویی از سر سحر کم بشود، من نظام را مقصر می‌دانم و نظام باید جوابگوی من باشد، نه مثل «ستار» که کشتند و من هیچی نگفتم.»
خانم عشقی در بخش دیگری از این گفت‌وگو تصریح می‌کند که از هیچ چیز ترس و هراس ندارد: «من تا زمانی‌که زنده باشم، خودم صدای ستار هستم، بعد از من سحر، صدای ستار است، اگر مویی از سر سحر کم بشود من نظام را مقصر می‌دانم، ستار کارگری بود که او را کشتند و نظام به من پاسخی نداد اما نمی‌گذارم سحر را بکشند، ما از هیچی نمی‌ترسیم، به ما قبر هم نشان داده‌اند، این اسلحه‌ها هم اسباب بازی ‌است و این‌ها را هم جمع کنند، ما از این‌ها نمی‌ترسیم. این اسباب بازی‌ها را جمع کنند.
اینها حتما می‌خواهند من سکوت کنم، من هیچ‌وقت سکوت نمی‌کنم، من تا زمانی‌که زنده باشم سکوت نمی‌کنم، نظام جمهوری اسلامی بداند که من سکوت نمی‌کنم، فرزند من کارگری بود که چهار روزه بی‌گناه کشته شد، گناهش را هم به من نگفتند، یک مادری چهار سال است بر سر قبر بچه‌اش هست، حالا نوبت خواهرشه؟ با خواهرش چکار دارند؟ خواهرش بعد از من «صدای ستار» است، یک مویی از سر «سحر» کم بشود، این بار این‌جا نمی‌نشینم، «کاری می‌کنم کارستان»، این را نظام جمهوری اسلامی بداند که مادر ستار دیگر آن مادر ستار نیست، بدانند که من سر جایم نمی‌نشینم و سکوت نمی‌کنم.»
گوهر عشقی در ادامه سخنانش به نقل از ستار بهشتی می‌گوید:«به ستار گفته بودند دهان گشادت را ببند، ما مادرت را سیاه پوش می‌کنیم، ستار به من می‌گفت مامان! این زندگی نیست که ما می‌کنیم، این زندگی ذلت بار است و مرگ بهتر از این زندگی‌ است که ما می‌کنیم، من هم همین حرف را می‌زنم. این زندگی نیست که ما می‌کنیم، «ذلت و مرگ» است که ما بنام زندگی داریم انجام می‌دهیم. حتما حالا «سحر» را هم می‌خواهند مثل «ستار» کنند. من آن زمان نمی‌فهمیدم، حالا اگو مویی بخواهد از سر سحر کم بشود، دیگه با من طرفند، دنیا را خبر دار می‌کنم، اینبار دیگر هوشیار شدم. ما با عکس و قبر ستار دلخوشی داریم، جنازه ستار را که نشان ما ندادند، صورت بچه‌مان را که نشان ما ندادند ببینیم صورتش چطوری است، ما با قبر و عکسی که پشت ماشین است دلخوشیم . . . »
خانم بهشتی می‌گوید: «من در پایان به نظام اعلام می‌کنم که سحر، ستار نیست که او را چهار روزه بکشند، این «سحر بهشتی» است، پرستار مادرش است، همدم مادرش است، آن پرستارش را که بردید، این را هم که می‌خواهید ببرید، اگر مویی از سرش کم بشود، باید پاسخگوی من باشند.»
سحر بهشتی گرچه در آنروز به بازداشتگاه منتقل نشد اما از سوی مزدوران خامنه ای تهدید شده است که در آینده‌ نزدیک مجددا وی را بازداشت و مانند برادرش خواهند کشت.

نامه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج خطاب به احمد شهید

نامه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج خطاب به احمد شهید
نامه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج خطاب به احمد شهید
این است نشانه اعتدال و میانه روی در ولایت یزیدی آخوندها که می خواهندباشکنجه  وارعاب وفشار برروی زندانیان سیاسی و با کشتار مجاهدین در لیبرتی و اوین و گوهردشت و دیگر زندانها، رژیم زهر خورده و درهم شکسته را بر سرپا نگهدارند. اما نمی دانند که این خونهای به ناحق ریخته، شعله های مقاومت پایدار مردم ایران را فروزانتر و روز سرنگونی رژیم یزیدی آنها را هر چه نزدیکتر می کند.
نامه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج خطاب به احمد شهید
زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج چهارشنبه 9دیماه 94 در نامه‌ای به احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق‌بشر ملل ‌متحد نگرانی خود را از وضعیت زندانیان سیاسی بند 2 زندان گوهردشت ابراز کردند و نوشتند:
”از آنجاییکه در زندانهای ایران هیچ عنصری از پاسخگویی وجود ندارد، چه مأموران زندان و چه سازمان زندانها، حتی بر خلاف قوانین و مصوبه‌های خود به‌طور آزادانه و دلبخواهی، هر بلایی را بر سر زندانیان می‌آورند، بدون کمترین بازخواست و مواخذه‌ای... به همین دلیل یکی از متداولترین روشهای فشار و ارعاب زندانیان علاوه بر انتقال به سلول انفرادی و 'بازرسیهای وحشیانه به‌منظور ارعاب' ، انتقال زندانیان به بندهای دیگر (برخلاف اصل تفکیک جرایم) است، تا از طریق زندانیان اجیر شده خود اقدام به تهدید، ضرب‌وشتم و حتی کشتن زندانیان سیاسی و معترض کنند. اخیراً هم از انتقال برخی زندانیان سیاسی بند 2 (بند همجوار) و ضرب‌وشتم آنها مطلع شدیم“.
زندانیان سیاسی گوهردشت در ادامه نوشتند که ما زندانیان سیاسی بند4 زندان گوهردشت به‌شدت نگران وضعیت زندانیان سیاسی دیگر در بند 2 زندان گوهردشت هستیم و ضمن حمایت از خواسته‌های آنها، توجه همه نهادهای حقوق‌بشری و به‌طور خاص گزارشگر ویژه حقوق‌بشر جناب آقای احمد شهید را به این مهم جلب می‌کنیم و پیشاپیش مسئول هر حادثه‌ای را متوجه زندان و سازمان زندانها می‌دانیم.
زندانیان سیاسی بند 4 زندان گوهردشت کرج -9دی 1394.

۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه

ایران - زندان گوهر دشت - ضرب و شتم زندانیان سیاسی با تهدید به قتل

زندان گوهر دشت
زندان گوهر دشت
زندان گوهردشت کرج - روز7 دی ماه، توسط مردانی سردژخیم زندان، بعد از انتقال ایرج حاتمی و فرید آزموده به بند زندانیان عادی به این دو زندانی سیاسی ابلاغ شد که اعتصاب‌غذای خود را بشکنید و سپس هر دو را تهدید به پرونده‌سازی جدید و نهایتاً حذف فیزیکی کرد.
ایرج حاتمی بعد از این تهدید ها، به‌محض ورود به اندرزگاه ۶ با اشاره دژخیمان مورد توهین زندانیان عادی قرار می‌گیرد.
زندانیان تحریک شده توسط مردانی به زندانی سیاسی ایرج حاتمی می‌گویند که حاجی (مردانی رئیس زندان) گفته است که پوست از سرت بکنیم و سپس به سمت او حمله می‌کنند و چاقو روی گلویش می‌گذارند و با ضرب و شتم با چاقو بدنش خط می‌اندازند و روی سر و بدنش سیگار خاموش می‌کنند.
در همین درگیری به گفته زندانیان یکی از دندانهای او را شکسته‌اند.
زندانی سیاسی ایرج حاتمی با زور و زحمت خود را از دست آنها رهانده و به بیرون از سالن می‌دود.
وی متوجه می‌شود که قرار است همین اتفاقات را بر سر فرید آزموده بیاورند و تهدیدهای دژخیم زندان گوهردشت مردانی مبنی بر از بین بردن و حذف فیزیکی را عملی کنند.
شیفت شب زندان سعی می‌کند ایرج حاتمی را آرام کرده و خون بدنش را پاک کند اما ایرج مانع می‌شود.
سپس حاتمی را به انفرادی منتقل کرده و کمی بعد او را در همان حال به سالن ۲ باز می‌گردانند.
بعد از بازگشت ایرج حاتمی به سالن ۲، سایر زندانیان سیاسی سالن ۲، متوجه می‌شوند که جان فرید آزموده در خطر است.
افشین بایمانی، علی مشهدی کاظم و تنی چند از زندانیان به زیر هشت رفته یک صدا فریاد می‌زنند که دارید ایرج را می‌کشید و فرید باید هر چه سریعتر به این سالن بازگردد.
مردانی سردژخیم زندان با دیدن این وضعیت به آنها می‌گوید که هر چه قدر دوست دارید همین جا بنشینید و فریاد بزنید.
زندانیان سیاسی هم در آنجا تحصن کرده و شعار سر می‌دهند و سپس به‌دلیل عدم رسیدگی مسئولان سایر زندانیان سیاسی و زندانیان عادی سالن ۲ زندان گوهردشت به جمع تحصن کنندگان پیوسته و شروع به شعار دادن می‌کنند و در شعارهای خود می‌گفتند:” فرید را برگردانید.“
نهایتا رئیس زندان مجبور می‌شود با گذشت مدت زمانی از سردادن شعار زندانیان و مصمم بودن آنها در این تحصن فرید آزموده را نیز به سالن ۲ بازگرداند.
آزموده نیز در اندرزگاه ۱ مورد تهدید زندانیان عادی قرار گرفته و زندانیان عادی به او گفته بودند که امشب وصیت نامه‌ات را بنویس.
وی تصور می‌کرده که زندانیان عادی برای ترساندن او این جملات را بیان می‌کنند اما بعد از این موضوع زندانیان عادی به او گفته‌اند حاجی دستور داده پوستت را بکنیم و امشب تو را بکشیم پس وصیتت را بنویس البته الآن نه بعد از آن که خاموشی را اعلام کرده‌اند تو را خواهیم کشت.
در این تحصن افشین بایمانی در حالی که بیست و سومین روز اعتصاب‌غذای خود را پشت سر می‌گذاشت و با وجود آن که وضعیت جسمانی مساعدی نداشت پس از شعار دادن به‌دلیل ضعف و وخامت وضعیت جسمانی از هوش می‌رود و در حال حاضر نیز وضعیت جسمانی مساعدی ندارد.

۱۳۹۴ دی ۸, سه‌شنبه

5دي 1360 شهادت مادر مجاهد معصومه شادماني ( مادر كبيري) قهرمان مقاومت در برابر دژخيمان آخوندي

مادر مجاهد خلق معصومه شادمانی - کبیری
مادر مجاهد خلق معصومه شادمانی - کبیری

يكي از فرازهاي افتخارآفرين مقاومت مردم و مجاهدين خلق ايران در برابر رژيم آخوندي، حضور جانانهٌ مادران سالخورده در صحنهٌ نبرد و خلق حماسه‌هاي فراموش‌ناشدني توسط آنان است. هم‌چنان‌كه شكنجه و اعدام مادران يكي از ننگين‌ترين جنايات آخوندها و مايهٌ لعن و نفرين ابدي براي ارتجاع پا به گور شده است.
پنجم دي‌ماه هر سال، يادآور شهادت مادر مجاهد معصومه شادماني (مادركبيري) است. او كه در هنگام شهادت 60‌ساله بود،‌از سن 40‌سالگي و در‌حالي‌كه 4‌فرزند داشت از طريق مجاهد شهيد، مصطفي جوان خوشدل با سازمان آشنا شد و ‌قاطعانه در راهي قدم گذاشت كه بعدها خود از افتخارآفرينان آن راه شد.
مادر چند‌سال پس از آشنايي با سازمان، توسط ساواك دستگير و تحت وحشيانه‌ترين شكنجه‌ها قرار گرفت. او پس از تحمل نزديك به 5‌سال زندان، سرانجام در زمستان سال57 ‌همراه آخرين گروه از زندانيان مجاهد و مبارز آزاد شد و از همان هنگام, همگام با ديگر مادران مجاهد، در مراكز و پايگاههاي مجاهدين، به فعاليتهايش ادامه داد. مادر مجاهد معصومه شادماني در اولين دورهٌ انتخابات مجلس شوراي ملي، به‌عنوان كانديداي مجاهدين معرفي شد.
پس‌از 30‌خرداد 60، مادر در جريان يك مأموريت انقلابي دستگير و به‌شكنجه‌گاه اوين منتقل گرديد.
لاجوردي جلاد و پاسداران جنايتكار، براي درهم‌شكستن او به‌رذيلانه‌ترين شكنجه‌ها روي آوردند، اما وقتي پايداري و سرفرازي اين مادر قهرمان مجاهد خلق شكنجه گران را به زانو درآورد و به منتهاي شكست و زبوني كشاند، سرانجام در روز پنجم ديماه60 او را به شهادت رساندند.

ایران - سحر بهشتی زیر تهدید مإموران اطلاعات

سحر بهشتی زیر تهدید مإموران اطلاعات
سحر بهشتی زیر تهدید مإموران اطلاعات
۱۳ آبان۱۳۹۱ شیرمردی بی باک و بیم از تبار آرش، ستار بهشتی ، بدست دژخیمان و شکنجه گران وزارت اطلاعات رژیم ایران در زیر شکنجه در حالی که لبخند بر لب داشت به شهادت رسید. شادمانه از به زانو درآوردن رژیم این قفس را که برای روح آزادیخواهش تنگ بود در هم شکست و پرکشید
ستار که کارگر وبلاگنویسی بود که از جور حاکمیت به فغان آمده و ایستادن در برابر آنها را پیشه خود کرده بود، در وبلاگ خود در پاسخ به تهدیدهای مإموران وزارت اطلاعات نوشت: «اگر از اطلاع رسانی هراس دارید از حکومت کناره گیری کنید و یا ظلم نکنید؛ شما بازداشت نکنید، شکنجه نکنید تا اطلاع رسانی نشود. به زودی بساط ظلم شما بر سرتان فرو خواهد ریخت.»
از روزی که ستار در تاریخ ایران زمین جاودانه شد، مادر قهرمانش گوهر عشقی و خواهر دلیرش سحر بهشتی، پرچم ستار را دمی بر زمین ننهاده و به خونخواهی او و هزاران هزار جوانی که بیگناه در این مرز و بوم به خاک و خون در غلطیدهاند برخاستهاند.
آنچه در زیر میخوانید برگرفته ای است از فیسبوک سحر بهشتی، خواهر ستار، که اکنون در زیر تیغ تهدید وزارت اطلاعات قراردارد. با هزاران درود به این زن جسور و آزاده ایران.
امروز طبق روال همه روزه دنبال پسرم بنیامین رفتم تا از مهد كودك به منزل برگردیم، در بین راه یک مرد حدوداٴ چهل ساله، با ماشین پژو نوك مدادی، مرا به گوشه ای راند و اتومبیلش رو جلوی ماشین من متوقف كرد. با سرعت از خودرو پیاده شد طبق عادت مألوفشان بجای احترام گذاردن بر هموطنانی كه از مالیات و دارایی آنان حقوق میگیرند، ابتدا اسلحه خود را به رخم كشید! "یاد حرف مادرم افتادم كه از مامور دستگیری ستار حكم بازداشت خواسته بود و او اسلحه اش را نشان مادر میدهد و سپس كارت شناسیاش را از دور نشانم داد" بهر حال اصرار كردم حكم ماموریت یا جلب مرا دارید كه گفت از امنیت هستم و باید با من به اداره امنیت بیایی! حقیقتاٴ ابتدا یكه خوردم؟ علت نگهداشتن من؟ دلیل اعزامم به امنیت؟ رفتار ناپسند و دور از شأن یك مامور با یك خانم؟ مگر میشود ماموری كه خود را از امنیت معرفی میكند باعث سلب امنیت شود؟ و الفاظ ركیكی كه احتمالا لایق خود و خانوادهاش بود را نثار من كرد و با ایجاد هیاهو سعی در ترساندن من نمود! بی شك سیده ای از تبار حسین را ندیده بود كه زینب وار در میانه خیابان بیرق حق خواهی بدستش بگیرد كه امروز به چشم خود دید! تلاشش براي اعزام من به جایي نرسید و مجبور شد نیروي كمكي طلب كند و اتهامات من را از پشت تلفن احتمالا به مافوقش بر شمرد، اولین اتهام من نصب عكس برادر مظلومم ستار بهشتي است پشت شیشه خودرو و دومین اتهام من پس از آن بود كه فهمید خواهر ستار بهشتي ام! در این ایام بارها مستقیم و غیرمستقیم مورد تهدید واقع شدیم و به شدت تهدید به بازداشت من كردند غافلند از اینكه "سر دهیم به راه آزادي" من نه فعال سیاسي و نه فعال براندازم! اما به لطف حاكمیت!!!! مردمي، همه مردم سالهاست كه فعال سیاسي محسوب میشوند مگر آنكه خلاف آنرا اثبات كنند؟! گویي این جویاي نان و نام خوشحال بود از پیدا كردن طعمه اي براي شكار و ایضاً شاید رساندن عاشق به معشوق خویش كه همان ستار عزیزمان باشد. برق نفرت از چشمان گرگ صفتش هویدا بود، درنده خویي از وجودش فوران میكرد و شاید انتظار داشت صورت مرا با دستان كثیف و آلودهاش نیلگون كند! قصد نداشتم این مطالب را بنویسم اما سكوت در برابر ظالم اگر بدتر از ظلم نباشد كمتر از آن نیست. پیامش روشن بود به زودي نزد ما خواهي آمد. این پیام آشنا بود چرا كه به ستار هم گفته بودند به زودي رخت سیاه بر تن مادرت خواهیم كرد. در پایان هشدار میدهم سحر بهشتي آماده است تا در راهي كه برادرش جانفشاني كرد جان خویش را هدیه نماید پس تهدید را رها كنید یا ما را به حال خویش وا بگذارید یا ماموریت خود را انجام دهید. مدتهاست خانواده هاي مانند ما شما را واگذار كرده اند به خدایي كه داد مظلوم را خواهد گرفت.

جنگ انتخابات وجنگ گرگها در درون رژیم شدت بیشتری می‌گیرد

خامنه ای سرنگونت میکنیم
خامنه ای سرنگونت میکنیم 
«تلخی بی‌پایان» یا «پایان تلخ» ؟                                    
هر روز که می‌گذرد جنگ انتخابات وجنگ گرگها در درون رژیم شدت بیشتری می‌گیرد. اکنون با پایان یافتن مهلت نام نویسی، این جنگ وارد دور تازه‌یی شده است. رفسنجانی که گفته بود «رشته‌های» رقیبش یعنی خامنه‌ای را «پنبه» می‌کند اکنون برگ خود را بازی کرده است. پاسدار شریعتمداری در کیهان خامنه‌ای این برگ را «هجوم فله‌یی»، «ثبت‌نام فله‌یی» و «سونامی ثبت‌نام» توصیف کرده که با دو هدف مشخص انجام شده است: «اول؛ آن که امیدوارند با هجوم فله‌یی، فرصت لازم برای احراز صلاحیتها را از شورای نگهبان سلب کنند… دوم؛ از رد صلاحیتهای گسترده به‌عنوان زمینه‌یی برای هجوم تبلیغاتی علیه نظام بهره‌گیری کنند» (کیهان خامنه‌ای 6دی94). پاسدار شریعتمداری در همین «یادداشت روز» به‌نمایندگی از خامنه‌ای، رفسنجانی را به‌خاطر بازی‌کردن این برگ «به دریوزگی بیگانگان» و «اقدامات دشمن پسند» متهم کرده است. این ابراز غیظ خامنه‌ای علیه رفسنجانی را می‌توان در اظهارات آخوند جنتی در نمایش جمعه 4دی تهران هم دید آنجا که رفسنجانی را به «شیطان» تشبیه می‌کند و می‌گوید: «در خبرگان آمار بالا رفته، در مجلس بالا رفته و بالا می‌رود. نمی‌دانم واقعاً این برای من خیلی ابهام است؟»

ایران - وضعیت اسفبارنوکیشان مسیحی ایران درآستانه سال ۲۰۱۶

وضعیت اسفبارنوکیشان   مسیحی ایران
وضعیت اسفبارنوکیشان   مسیحی ایران
«اینک بنده من که برگزیدم، و حبیب من که خاطرم از وی خرسند است،
روح خود را براو خواهم نهاد تا انصاف را بر امتها اشتهار نماید… تا آن که انصاف را به نصرت در آورد و به نام او امتها امید خواهند داشت.» انجیل متی ـ۱۲
رژیم بنيادگراي مذهبي، پس از ربودن انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران، به رغم اینکه مسیحیت یکی از ادیان رسمی ایران به شمار میرود، آزادی و امنیت را از مسیحیان کشور ربود، بسیاری از کلیساها را تخریب یا تعطیل کرد و هرگونه فعالیت تبلیغی پیروان این آیین غیرقانونی اعلام گردید. زنان مسیحی وادار به پوشیدن حجاب اجباری شدند و ارگانهای سرکوبگر اين رژيم، مکررا به دستگیری خودسرانه پیروان و نوکیشان این آیین می پردازند.
سركوباقليت هاي مذهبي از جمله مسيحيان بارها مورد انتقاد دولت ها و مجامع بين المللي قرار گرفته است. احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران طی بیست‌ و هشتمین نشست شورای حقوق‌‌ بشر، هشدار دادکه حقوق اقلیت‌های مذهبی مانند یارسان ، بهائیان، مسیحیان، دراویش و مسلمانان سنی‌ در ایران همچنان نقض می شود. نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، نوکیشان مسیحی را آزار داده و تارنماهای آنها را مسدود می کنند.
هم اكنون دست كم ۹۰ شهروند بیگناه مسيحي در ایام سال نو و میلاد مسیح تحت بیشترین فشار و در پشت میله های زندان بسر می برند. بسیاری از این زندانیان را زنان مسیحی تشکیل می دهند که اول بدلیل زن بودن و سپس بخاطر مسیحی بودن مورد غضب حکومت زن ستیز و بنیادگرای آخوندی هستند.
در دوران حاکمیت ولایت فقیه در ایران ، دهها کشیش مسیحی در ایران به طرز فجیعی به قتل رسیده اند و در حال حاضر هم کشیش سعید عابدینی وچندین مسیحی دیگر ، در زندان به سر می برد .
درد و رنج زنان و مردان مسیحی ایران نیز تنها با سرنگونی رژیم بنیادگرای مذهبی وقرون وسطایی ولایت فقیه پایان خواهد یافت و در روز آزادی ایران هموطنان مسلمان و مسیحی وپیروان سایر ادیان ، در صلح و دوستی و صفا زندگی خواهندکرد.

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

4دي سالگرد درگذشت نابغه سينما چارلي چاپلين

چارلز اسپنسر چاپلین، نابغه سینما
چارلز اسپنسر چاپلین، نابغه سینما
‏چارلي چاپلين از ‏كمدين هاي نادري بود كه خودش علاوه بر كارگرداني، تهيه كننده آثارش و هم چنين سناريست، آهنگساز و نقش اول اونها بود. او با يك عمر فعاليت ‏هنري و ‏سياسي تاثير بسزايي در زندگي و نگرش همه افراد قرن بيستم و نگرش اونها به زندگي و جامعه داشت.
«نفرت انسانها گذراست و ديكتاتور ها مي ميرند.قدرتي كه از مردم گرفته شده، دوباره به آنها بازخواهد گشت و تا وقتي كه انسان جانش را فدا مي كند، آزادي هيچ گاه نمي ميرد.»
قسمتی از نامه چارلز چاپلین به دخترش جرالد:
«… دخترم، الآن ساعت 2 نیمه‌شب کریسمس است… وقتی چشمانم سنگین می‌شوند و خواب به سراغم می‌آید، می‌گویمش برو و از جلوی چشمانم دور شو… می‌دانی که من آخرین سالهای زندگی خود را سپری می‌کنم. اما هم‌چون همیشه معتقدم که با سخت‌کوشی و کار مستمر می‌توان به خواسته‌ها و آرزوهای بزرگ رسید و شادی را برای مردم به ارمغان آورد…
… من درد و رنج خیلی زیادی در زندگی کشیدم…، اما در تمام طول عمرم به مردم و به تماشاگران در سراسر دنیا عشق ورزیدم و آنها را بیش از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشتم و این عشق بود که مرا در تحمل آن درد و رنج‌ها استوار نگه داشت».
چارلز اسپنسرچاپلین، نابغه سینما در سال 1889 در خانواده‌یی هنرمند در لندن به دنیا آمد. چارلی چاپلین نام هنری چارلز چاپلین است که بعدها لقب ”سر ”گرفت و سر چارلز چاپلین شد. اما دوستدارانش ترجیح می‌دادند او را با نام هنریش یعنی چارلی چاپلین مطرح کنند. این ترجیح که به عادت تبدیل شده است گاه تشخیص این‌که سخن در مورد «نقش» است یا «نقش باز» را مشکل می‌کند.
چارلز چاپلین پسر خواننده آواز، چارلس چاپلین و همسر شهانا هیل خواننده و بازیگر تئاتر بود. به همین دلیل او از همان ابتدای زندگی به هنر علاقه‌مند شد. در چنین خانواده‌یی، چارلی چاپلین شعر خواندن را قبل از حرف زدن و رقص را قبل از راه رفتن آموخت.
چارلی چاپلین 12سال بیشتر نداشت که پدرش در سن37سالگی درگذشت. مادرش که از بیماریهای زیادی رنج می‌برد، دیگر توان نگهداری کودکانش را نداشت. به همین خاطر چارلی چاپلین همراه برادرش سیدنی به یک یتیم‌خانه منتقل شدند.
او با وجود همه مشکلات در یتیم‌خانه، به اجرای چند نقش کمیک پرداخت و استعداد خود را در این زمینه به مدیران یتیم‌خانه نشان داد. از این پس او وارد صحنه تئاتر می‌شود.

مریم رجوی در مراسم دعا و نیایش کریسمس در کلیسای سن-ژرمن دپره گفت،من برای دعا در پیشگاه مسیح(ع) به اینجا آمده‌ام.

پاریس - گرامیداشت میلاد عیسی مسیح در کلیسای سن- ژرمن دپره

پاریس - گرامیداشت میلاد عیسی مسیح در کلیسای سن- ژرمن دپره
پاریس - گرامیداشت میلاد عیسی مسیح در کلیسای سن- ژرمن دپره.
سلامهاي بي پايان به عيسيبن مريم، پيامبر بزرگ خدا، كه در تاريكترين زمانه ها روشنايي بخش جهان‌ بشري شد و در لحظه يي كه شعله هاي اميد ستمزدگان رو به خاموشي بود، بشارت پيروزي داد.
پنجشنبه شب سوم دیماه(24دسامبر) به‌مناسبت سالروز میلاد عیسی مسیح (ع)، پیامبر بزرگ خدا، خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیدة مقاومت در مراسم دعا و نیایش کریسمس در کلیسای سن-ژرمن دپره ازکلیساهای قدیمی و مشهورپاریس شرکت کرد.
کشیش کلیسا، از حضور مریم رجوی و هیأت همراهش در این مراسم استقبال کرد.
کشیش کلیسا با تاکید بر همبستگی پیروان ادیان و مذاهب مختلف گفت: ما همزمان با مسلمانان دعا میکنیم ویاد آور میشویم که آنها هم تولد پیامبرخود را جشن میگیرند.گردهم آمده‌ایم تا شادی کریسمس را جشن بگیریم.جهانی مملو از تلاطم و خشونت و جنگ و بدبختی، ما شاهدان نور کریسمس هستیم.
مریم رجوی ضمن تهنیت میلاد مسیح گفت: من برای دعا در پیشگاه مسیح(ع) به اینجا آمده‌ام. دعا برای نجات مردم سرکوب شده ام در ایران. دعا برای نجات مردم خاورمیانه از چنگال استبداد و افراطی‌گری تحت نام اسلام. و برای شما پیام ایرانیان و مسلمانان و به خصوص پیام زنان و مردانی را که در لیبرتی پایداری می‌کنند، به‌همراه آورده‌ام.
وی گفت: در نخستین عید پس از جان باختن شمار کثیری از مردم پاریس در حمله تروریستی ۱۳ نوامبر، آرامش روح آنان و تسلی خانواده‌هایشان را از خدای بزرگ مسألت می‌کنم و به عنوان یک زن مسلمان تأکید می‌کنم که روح اسلام از خشونت و تروریسمی که به نام خدا صورت گرفته بیزار است.
بنیادگرایان اسلامی و در رأس همه آخوندهای حاکم بر ایران، هم دشمن مسیح و پیام او و هم دشمن محمد و اسلامند. حال آن که اسلام مبشر رحمت و آزادی است و برادری با پیروان سایر ادیان را ترویج می‌کند.


وضعیت مسحییان در ایران و تبریک کریسمس ازسوی زندانیان سیاسی

تولد مسیح  (ع)
تولد مسیح  (ع)
میلاد عیسی مسیح‌ (ع)، پیامبر عشق و رهایی مبارک باد
مسیحیان ایران در شرایطی به استقبال کریسمس و سال نو مسیحی رفته اند که فشار و سرکوب بر مسیحیان همانند سایر پیروان مذاهب مختلف در ایران تحت حاکمیت رژیم ضدبشری ادامه دارد.
هر سال یک ‌شب، نور شمعها، صدای دل‌انگیز ناقوسها و طنین زیبای ترانه‌های مذهبی، درهم می‌آمیزند، تا تولد خجسته عیسی مسیح را گرامی بدارند. تولد نوری که در دل تیرگی قرنهای دور، درخشید. ناقوسی که برای عشق و عدالت به‌صدا درآمد و ترانه‌یی که نغمه تکامل و کرامت انسان را در گوش جان بشریتِ سرگشته، طنین‌انداز کرد.
در عید میلاد، دستها به‌یکدیگر فشرده می‌شوند. قلبها به‌هم نزدیکتر می‌شوند، دیدارها تازه می‌گردند و هدیه‌ها به‌نشانه محبت، رد و بدل می‌گردند. چرا که محبت و برادری و رحمت، ارمغان عیسی (ع) برای بشریت بود.
در عید میلاد مسیح، کاجهای سبز را به‌خانه می‌آورند و چراغانی می‌کنند. نشانه‌یی ازپیروزی حیات و سرسبزی در دل زمستان افسرده مرگزای.
مگر عیسی مسیح نبود که با نفسش، زندگی را بر مرگ چیره نمود و با کلامش، زمستان روح انسانها را به‌بهار سرسبزی و شکفتگی گوهر انسانی مبدل کرد؟
پیامبر بزرگی که با تولدش در چنین روزی تاریخ بشریت را ورق زد، پیام مجسم رهایی و یگانگی بود.
«اسلحه تام خدا را بردارید، تا بتوانید در روز شریر مقاومت کنید و همه کار را به‌جا آورده بایستید. پس کمر خود را به راستی بسته و جوشن عدالت را در برکرده بایستید… و بر روی این همه، سپر ایمان بکشید که با‌ آن بتوانید تمامی تیرهای آتشین شریر را خاموش کنید و خودِ نجات، و شمشیر روح را که کلام خداست بردارید…» (از رساله پولس رسول به افسسیان‌ـ باب 6)
پس، ننگ ابدی بر خمینی و خامنه‌ای وروحانی جنایتکار وقاتل و رژیم شریران دینفروشی باد که نقاب اسلام به چهره زده‌اند، اما شقی‌ترین دشمنان مسیح (ع) و محمد (ص) هستند. آنهایی که به نام دین، در ایران به چشم زنان اسید می‌پاشند و جوانان را بدار می‌کشند، نوکیشان مسیحی را زندانی و ابتدایی‌ترین حقوق‌شان را نقض می‌کنند؛ دژخیمانی که به‌خاطر اعتقادات مذهبی و به‌خصوص پیروی از پیامهای واقعی محمد (ص) و مسیح (ع)، اعدام و شکنجه می‌کنند و بدترین تبعیض و شقاوت را روا می‌دارند. استبداد دینی و خون آشامی برپا کرده‌اند که کانون بنیادگرایی و تروریسم تحت نام اسلام و پدرخوانده همه شریرانی است که امروز در خاورمیانه و به‌خصوص در عراق و سوریه، اسیران و گروگانهای بیگناه را می‌کشند و پیروان مسیح و سایر دگراندیشان را به کوچ اجباری و آوارگی می‌کشانند...
آری ٰ در این روز،هم صدا وهم آواز با زندانیان سیاسی پایدارکه چون کوه استوار، در برابر جلادان خامنه ای  در زندان  اوین وگوهر دشت کرج وقزل حصار ودیزل آباد کرمانشاه وزندانهای شهر شیراز واستان سیستان وبلوچستان وزندانهای سراسر ایران .... ایستاده اند   یک بار دیگر با استعانت از مسیح (ع) و مریم عذرا (ع)، برای همه مردم جهان، سالی سرشار از صلح، آزادی و بردباری و سازندگی آرزو می‌کنیم و پیروزی جنبش مقاومت مردم ایران بر بنیادگرایان سفاک حاکم را از خدای بزرگ مسألت داریم.

۱۳۹۴ دی ۴, جمعه

پيام مسيح، براي بشريت در زنجير، بشارت نجات و آزادي

پيام مسيح، براي بشريت در زنجير، بشارت نجات و آزادي
پيام مسيح، براي بشريت در زنجير، بشارت نجات و آزادي
سالروز ميلاد عيسي مسيح (ع)  و فرا رسيدن سال نو ميلادي، مبارك باد.درود خدا و سلام به مريم عذرا كه با ايماني سترگ، در رنج و تنهايي، بار امانت را به‌دوش كشيد، تهمت ها را به جان خريد و حامل هديه‌يي مبارك براي بشريت شد.
مسيح پا به اين جهان نهاد تا از ستم و سركوب و نابرابري به عدالت و از جهل و تاريك‌انديشي به حقيقت رهنمونش سازد. مسيح آمد تا بساط  فريسيان رياكار و دينفروش را كه به نام خدا ستم مي‌كردند، برچيند. مسيح آمد تا زنان رانده‌شده و تحت ستم را رها كند و پناه دهد؛ پيامبري از ميان ماهيگيران و بردگان جليله، كه پيامش اين بود كه «آخريها بايد اول شوند».
 هنگامي كه از ناصره به بيت‌اللحم يا كفرناحوم و اردن و بيت‌المقدس مي‌رفت، مردگان را زنده مي‌كرد، كورها و گنگها را شفا مي‌بخشيد و جهان بشري را به زيستن و ديدن و شنيدني بر اساس ذات انساني‌شان فرا مي‌خواند. و فراتر از آن، دلهاي سنگ‌شده را نرم مي‌كرد، عقده‌ها را از زبا‌نها و قلبها مي‌گشود و ديوارهاي جدايي و بيگانگي را از ميان مردم بر مي‌داشت.
مي گفت: «خداوند مرا فرستاد تا سركوب‌شدگان را آزاد سازم». و «اي تمامي  زحمتکشان و گرانباران! نزد من آييد؛ من به شما آرامش خواهم داد». اين ترنم اميد و نجات و يگانگي بود كه خاورميانة آن روزگار و سپس جهاني را منقلب كرد؛ پيامي كه  بيش از دو هزار سال است در وراي همة تحريفها و سركوبها، نسلهاي بشري را به صلح و عدالت ورهايي فرا مي‌خواند. و در پرتو آن، تاريخ ملتها، ازجمله ملت بزرگ ايران، سرشار از ارزشهاي انساني با روح همزيستي و همبستگي ميان مسيحيان و مسلمانان و پيروان ساير مذاهب و اديان است....
پس، ننگ ابدي بر خميني و خامنه‌اي وروحانی شیادو رژيم شريران دينفروشي باد كه نقاب اسلام به چهره زده‌اند، اما شقي‌ترين دشمنان مسيح(ع) و محمد(ص) هستند. آنهايي كه به نام دين، در ايران به چشم زنان اسيد مي‌پاشند و جوانان را به دار مي‌كشند، نوكيشان مسيحي را زنداني و ابتدايي‌ترين حقوق‌شان را نقض مي‌كنند؛ دژخيماني كه به خاطر اعتقادات مذهبي و به خصوص پيروي از پيامهاي واقعي محمد(ص) و مسيح(ع)، اعدام و شكنجه مي‌كنند و بدترين تبعيض و شقاوت را روا مي‌دارند. استبداد ديني و خون آشامي برپا كرده‌اند كه كانون بنيادگرايي و تروريسم تحت نام اسلام و پدرخواندة همة شريران است اما اين صداي مسيح(ع) است كه بر سر همين دينفروشان فرياد مي‌كشيد كه: «واي بر شما كه مي‌كوشيد خود را ديندار جلوه دهيد، ولي در زير آن عباي مقدستان، دلهايي پر از رياكاري و گناه داريد... واي به حال شما …كه مهمترين احكام خدا يعني نيكويي، گذشت و صداقت را فراموش كرده ايد. اي عصاكشهاي كور كه پشه را از صافي ميگذرانيد ولي شتر را ميبلعيد!».
باز هم صد‌اي گرم عيسي بن مريم را از فراز كوهي در جليله مي‌شنويم كه: «به دنيا باز آمده‌ام و زندگي از سر گرفته‌ام تا جاودانه در كنار شما باشم. لحظه‌يي ترديد نكنيد‌ كه همواره با شما خواهم بود».

پیام مریم رجوی به مناسبت میلاد مسیح و آغاز سال ۲۰۱۶میلادی

پیام مریم رجوی به مناسبت میلاد مسیح و آغاز سال ۲۰۱۶میلادی
پیام مریم رجوی به مناسبت میلاد مسیح و آغاز سال ۲۰۱۶میلادی
مسیحیان ارجمند! 
پیروان عيسي مسيح و حاميان مقاومت ایران در سراسر جهان!
سالروز ميلاد پیامبر بزرگ خدا، عيسي مسيح(ع) را تهنيت مي‌گويم. همان پیامبر يگانگی و برابری و محبت كه به يارانش گفت: حال دستوری تازه به شما می‌دهم: يكديگر را دوست بداريد همان‌گونه كه من شما را دوست می‌دارم. و سلام بر مریم عذرا كه سمبل جاودان همين عشق و پرداخت است و در انجيل «مورد لطف خدا» توصيف شده است.
و اين ايثار و عشق بيكران و بي‌چشمداشت، پيام مشترک همه انبيا و فرستادگان خداست.
هم چنان كه قرآن رسالت حضرت محمد پیامبر سلام  را «رحمت براي جهانيان» توصيف كرده  است. يعني بشارت رحمت و  برادري براي ابناي بشر. همان گمشده‌ بزرگ جهان امروز كه جاي آن را افراطی‌گری تحت نام اسلام و چپاول و سركوب و استبداد گرفته است. پس خوشا مردمی كه گوهر دین عيسي و دین محمد را در نبرد براي آزادی نوع آدمی يافته‌اند. به قول عيسي بن مريم «هيچ عشقي بزرگتر از اين نيست كه براي ديگران زندگي خود را بپردازيم».( انجیل متي، فصل۹، آیه ۱۷)
ميلاد هر پیامبر و برانگيخته شدن او، آغاز دوباره‌يي براي حيات اجتماعي انسان در مداري بسا متكامل‌تر بوده است. شادي و جشن ما براي اين ميلادها به همين دليل است. وقتي كه تاريكي تعصب و ترور و افراطی‌گری به جهان ما هجوم مي‌آورد، ما در اين ميلادها، نويد آغاز‌هاي دوباره و روشنايي آزادی و بردباري را مي‌بينيم.
اميد و نويد محتوم براي نجات ملت سوريه از چنگال خامنه‌اي و بشار اسد و داعش، اميد و نويد براي مسيحيان بي‌خانمان‌شده موصل و رهايي تمام ملت عراق و اميد و نوید براي خلاصي نوكيشان مسيحي ایران از ترس و ناامني و آزادی تمام ملت ایران از ستم و استبداد مذهبي.
مريدي به عيسي گفت: اگر مي‌تواني براي ما كاري بكن. و عيسي گفت: «اگر مي‌تواني»، يعني «باور كن و  ايمان داشته باش كه تحقق همه‌چیز به دست آن كه باور دارد‌، امكان پذير است». (انجيل مرقس، فصل ۹ ، آيه ۲۲ )
با همين ايمان، مجاهدان آزادی در ليبرتي پايداري مي‌كنند و زنان و جوانان ایران را به قيام براي آزادی فرا مي‌خوانند.
بله، مي‌توان و بايد به فاشيسم دیني حاكم بر ایران یعنی رژیم حامی دیکتاتوری بشار اسد پايان داد.
باشد كه جهان بشري با رهايي از استبداد و بنيادگرايي، به آغازي تازه و تولدي دوباره دست يابد. باشد كه پيام رحمت و آزادی و بردباري اين منطقه را فرا بگيرد.
پيشاپيش سال نو ميلادي را شادباش مي‌گويم. اميدوارم كه سال ۲۰۱۶، سال اتحاد و پيروزي عليه فاشيسم دیني حاكم بر ایران و قواي اهريمني همدست آن در خاورمیانه باشد و سال صلح و آزادی و پيشرفت براي تمام جهان.
سلام بر عيسي مسيح

۱۳۹۴ دی ۳, پنجشنبه

Message de Noël et du Jour de l’An de Maryam Radjavi Décembre 2015

رسالة مريم رجوي بمناسبة أعياد الميلاد للسيد المسيح وبدء العام الميلادي ا...

پیام مریم رجوی به مناسبت میلاد مسیح و آغاز سال ۲۰۱۶ میلادی دسامبر ۲۰۱۵

Maryam Rajavi’s New Year and Christmas greetings December 2015

۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

ایران - فراخوان فوری عفو بین الملل برای نجات جان یک نوجوان از اعدام

 فراخوان فوری عفو بین الملل برای نجات جان یک نوجوان از اعدام
 فراخوان فوری عفو بین الملل برای نجات جان یک نوجوان از اعدام
چرا نوجوانان در ایران اعدام می‌شوند و جهان نسبت به آن ساکت است؟
در زندانهای سراسر ایران  تعداد زیادی از هموطنان  بی‌دفاع ما مخفیانه اعدام می‌شوند و چند هزار نفر زیر حکم اعدام‌ قرار دارند. به مادران و پدرانشان فکر کنیم و به همسران‌ و بچه‌هایشان که روز و شب در چه اضطرابی زندگی می‌کنند. به زنانی فکر کنیم که برای پرداخت دیه و نجات همسرانشان از اعدام، کلیه‌های خود را می‌فروشند.
کسانی که بر این همه نقض حقوق‌بشر در ایران چشم‌ می‌پوشند، شرم کنند.
روحانی جنایتکار صریحاً گفته است که این اعدامها «یا بر اساس قانون خداست یا قانونی است که مجلس تصویب کرده… و ما مجری هستیم». آخوندهای حاکم هر اختلافی که با هم داشته باشند، درباره اعدام و سرکوب اشتراک نظر دارند. آنها برای حفظ رژیمشان از اعدامها سود می‌برند.
اما جنایتکاران بدانند که از این خونها که هر روز از پیکر ملت ایران می‌ریزد، سرانجام سیلابی برخواهد خاست و به‌کار رژیم آخوندها پایان خواهد داد.
حیات و حاکمیت این رژیم در گروی اعدامهاست زیرا اگر اعدام‌ نباشد، دیگر چه چیزی جلودار انفجار خشم عمومی و اجتماعات جوشان توده‌های مردم است؟
عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌یی به اقدام فوری برای نجات جان یک نوجوان ایرانی به نام حمید احمدی فراخوان داد.
حمید احمدی یک نوجوان ایرانی که حالا ۲۴ ساله است مجدداً به مرگ محکوم شده است. او هنگام جرم انتسابی ۱۷ سال سن داشته است.
عفو بین‌الملل تصریح كرد محاکمه این زندانی غیرمنصفانه است و دادگاه بر اعترافهایی اتکا کرده که در زندان از او گرفته شده یعنی جایی که او دسترسی به وکیلی یا خانواده‌اش نداشته است... .
حمید احمدی گفته است اعترافها زیر شکنجه و با بدرفتاری گرفته شده و هیچ تحقیقی در اتهام علیه او انجام نشده است.

ایران - پاریس - اجلاس میاندوره‌یی شورای ملی مقاومت ایران - اطلاعیه دبیرخانه شورا

اجلاس میاندوره‌یی شورای ملی مقاومت ایران
اجلاس میاندوره‌یی شورای ملی مقاومت ایران
اجلاس شوراي ملي مقاومت ايران در روزهاي 28 و 29 آذر 1394 با حضور رئيس جمهور برگزيدة شورا برگزارشد.
خانم رجوي اجلاس مياندوره يي را با گراميداشت خاطرة زنده ياد منصور قدرخواه، هنرمند ارجمند عضو شوراي ملي مقاومت، و حسين ابريشمچي، عضو ديگر شورا و از فرماندهان ارتش آزاديبخش ملي ايران در حمله موشكي به ليبرتي، افتتاح كرد و گفت: اين اجلاس را در شرايطي برگزار مي كنيم كه تنشها و وقايع بزرگ كنوني در ايران و در منطقه و جهان، از آغاز دوران و مرحله نويني در مقابله بين المللي با تروريسم و بنيادگرايي  تحت نام اسلام – و كانون آن كه رژيم ولايت فقيه است - خبر مي دهد.
خانم رجوي با اشاره به بحرانهاي گريبانگير رژيم پس از تن دادن خامنه اي به جام زهر اتمي و تحمل شكستهاي سنگين در استراتژي صدور بنيادگرايي وتروريسم و مداخلات منطقه‌يي و رشد فزايندة انزجار مردم به جان آمده از ستم و سركوب و چپاول و فساد حاكميت، نتيجه گيري كرد كه اكنون رژيم ولايت فقيه از نظر سياسي، اخلاقي، ايدئولوژيكي و استراتژيكي به قطع و يقين يك رژيم شكست خورده است. جبران اين شكست، نه با افزايش و تشديد سركوب عمومي، به ويژه اعدام و شكنجه جوانان ايران ميسر است، و نه با شيادي‌ جناحهاي دروني آن، كه همة دستشان به خون ملت ايران آلوده است. پاسخ جامعه به اين نوع تشبثات، مقاومت ملت ايران است كه با پرداخت بهايي سنگين، پرچم سرنگوني اين رژيم ضدبشري را در اهتزاز نگه داشته و آينده‌يي بر اساس آزادي و دمكراسي و برابري را نويد مي دهد. 
در بحثهاي پيش از دستوراجلاس مياندوره يي، اعضاي شورا ضمن تجديد تسليتها و گراميداشت خاطره دو عضو فقيد شورا و نيز مجاهد خلق نيره ربيعي و 22 يار پاكباز و فداكار آنها، به بحث و بررسي دربارة استيصال و درماندگي رژيم ناشي از شكستهايش به مثابه نقطه آغاز حملة موشكي7 آبان به ليبرتي و پيامدهاي آن و هم چنين فعاليتهاي فشرده مقاومت در فاصله دو اجلاس پرداختند كه كنفرانس «متحد عليه بنيادگرايي اسلامي- نقش مقاومت ايران»، در 17 آذر94 با شركت رئيس جمهور برگزيده شورا تازه ترين نمونه آن بود.
اين كنفرانس، از يك سو با توجه به حضور سناتور جوزف ليبرمن از شناخته شده ترين چهره هاي سياست خارجي ايالات متحده آمريكا و دكتر آلخو ويدال كوادراس سياستمدار برجسته اروپايي، و ازسوي ديگر با توجه به حضور نمايندگان 100 انجمن از جوامع ايراني و طيف متنوعي از متخصصان، اصناف، معلمان، پرستاران، دانشجويان، نمادي بود ازموقعيت مقاومت ايران، نه فقط به عنوان هماورد استبداد ديني حاكم بر ايران ، بلكه به عنوان «راه حل كارساز» دربرابر تهديد جهاني بنيادگرايي و تروريسم كه چالش اصلي جهان دراين دوران است.
سناتور ليبرمن درسخنانش دربارة مقاومت گفت: «شما عليه سياستها و ارزشهاي افراطي رژيم در تهران جنگيدهايد. آمريكا و متحدين ما در اروپا بايد از شوراي ملي مقاومت ايران حمايت و آن را تقويت كنند، بسيار بيشتر از آنچه كه برخي دولتها كرده اند. نه تنها بدليل اينكه شما دشمن دشمن ما هستيد، خير، بسيار بيشتر از آن. بدليل اينكه شما در مبارزه براي آزادي دوستان ما هستيد. متحد ما در جنگ عليه بنيادگرايي، افراط گرايي و تروريسم، و خواهران و برادران ما در تلاش براي صلح».
دربارة رخدادهاي داخل ميهن، بحثهاي پيش از دستور شورا عمدتا برتأثيرات و پيامدهاي اجتماعي و سياسي ناشي از حمله موشكي به ليبرتي متمركز بود كه محكوميت گسترده اين جنايت ضد بشري و موجي از همبستگي با مجاهدان اشرفي به ويژه از سوي زندانيان سياسي مقاوم ميهنمان و مادران قهرمان و خانواده هاي شهيدان  را در پي داشت. اعضاي شورا به ويژه خطابه  شجاعانه دكتر محمد ملكي نخستين رئيس دانشگاه تهران پس از انقلاب ضد سلطنتي در مراسم خاكسپاري مادر مجاهد مهري جنت پور (مادر داعي) در بهشت زهراي تهران  را به مثابه اداي يك شهادت تاريخي در باره مقاومت و مظلوميت رشيدترين فرزندان مردم ايران درليبرتي ستودند.
دكتر محمد علي شيخي مسئول كميسيون دانشگاهها و نمايندة  استادان متعهد، به سابقة مبارزات دكتر ملكي در برابر دو ديكتاتوري شاه و شيخ اشاره داشت و گفت: «در كوران انقلاب، وقتي كه در پايان هفتة همبستگي اعلام شده از سوي دانشگاهيان، يورش وحشيانه مزدوران مسلح رژيم در 13 آبان 57 اتفاق افتاد و در پي اذعان ناگزير شاه به شنيدن پيام انقلاب، دانشگاه تعطيل شد، دكتر ملكي براي اعتراض نزد شيباني رئيس انتصابي دانشگاه مي رود و وقتي مجادله بالا مي‌گيرد شيباني يك سيلي به دكتر ملكي ميزند.  همين اهانت تحصن دانشگاهيان در دانشگاه تهران و تحصن در وزارت علوم را در پي داشت كه به شهادت استاد كامران نجات اللهي و بالا گرفتن قيام در دانشگاهها راه برد تا اين كه در فرداي انقلاب، يعني در23 بهمن مهندس بازرگان، هيأت رئيسة دانشگاه  را تحت مسئوليت دكتر ملكي تعيين كرد. دوران رياست دكتر ملكي در دانشگاه تهران آزادترين دوران فعاليتهاي دانشجويي و دانشگاهي در عمر 81 ساله دانشگاه تهران است. دكتر ملكي كه به مشكلات دانشجويي اشراف داشت. خودش مسئوليت امور دانشجويي را به عهده گرفت. او معتقد به شورايي حركت كردن دانشگاه بود و در تمام دانشكده ها شوراي دانشكده را تشكيل داد. سخنراني سردار موسي خياباني تحت عنوان عاشورا فلسفه آزادي در مسجد دانشگاه تهران و دادن امكان  فعاليت به كانديداهاي نيروهاي انقلابي و ترقيخواه از جمله مجاهدين از كارهاي دكتر ملكي بود. هم چنين برگزاري جلسه يي در دانشگاه تهران با حضور 400 استاد دانشگاه براي حمايت از كانديداتوري مسعود رجوي. تشكيل شوراها در دانشگاهها باعث شد كه خميني بگويد هر چه مي‌خوريم از دانشگاهها مي‌خوريم. بعد از سي خرداد سال 60 رژيم خميني دكتر ملكي را چند سال زنداني كرد و بعد از آن هم وي چند بار ديگر دستگير شد، ولي تا امروز با 82 سال سن و درحالي كه از انواع بيماريها رنج مي برد از فعاليتهايش بازنمانده است. او در مطلبي در دي ماه 91 نوشت، من هم مانند دكتر مصدق كه همواره الگوي آزاديخواهي بوده، يقين دارم كه اين آتش خاموش نخواهد شد و زنان و مردان مبارزة ملي آن قدر آن را دنبال مي كنند تا به نتيجه برسد. دكتر ملكي در مراسم خاكسپاري «مادر داعي» هم با اشاره به مجاهدان مستقر در ليبرتي گفت كساني كه آن طرف مرز هستند فرزندان اين مادر هستند. او از زينب و حسين هاي زمان ياد كرد و سرود «تير زدي، تبر زدي...»، را بازخواني كرد. او با فرياد هيهات مناالذله و آنچه كه درمورد زدن80 موشك به ليبرتي گفت، نشان داد كه باعث افتخار دانشگاهيان و اساتيد ايران است».

۱۳۹۴ دی ۱, سه‌شنبه

ترانه شب یلدا

ایران - هوای تهران به حد بحران رسیده است

 آلودگی هوای تهران
آلودگی هوای تهران
آب و هوای شهر تهران تاثیرگرفته از کوهستان در شمال (نسیم توچال)، و دشت در جنوب است. جز منطقه‌های شمالی تهران که تحت تأثیر کوهستان، تا اندازه‌ای معتدل و مرطوب هستند، آب و هوای دیگر منطقه‌های شهر کمابیش گرم و خشک و در زمستانها اندکی سرد است.
ارتفاع شهرتهران در بلندترین نقاط شمال به ۲۰۰۰ متر و در جنوبی‌ترین نقاط به ۱۰۵۰ متر از سطح دریا می‌رسد
مهم‌ترین منبع بارش در این شهر بادهای مرطوب مدیترانه‌ای و اطلسی هستند که از سوی غرب می‌وزند. رشته کوه البرز هم‌چون سدی از نفوذ بسیاری از توده‌های هوای مرطوب از جانب شمال جلوگیری می‌کند، از همین روی سبب گردیده که هوای تهران از یک سو خشک‌تر و از سوی دیگر اعتدال نسبی برخوردار باشد.
تهران امروز به‌دلیل سیاست‌ها یا بی‌سیاستیهای نظام ولایت‌فقیه از جمله آلوده‌ترین شهرهای جهان است.
هوای تهران هر سال کمتر از تعداد انگشتان دست هوای سالم دارد. درختان و پوشش گیاهی پارکهای ملی خجیر و نیاوران و نخجیر را که ریه‌های طبیعی شهر تهران بودند زمین خوران حکومتی در نظام ولایت‌فقیه از بین بردند.
منابع آب زیر زمینی را در اثر گسترش صنایع غیرمجاز در شهرها آلوده کردند. آلودگی آب تهران به نیترات امروز سرچشمه بسیاری از بیماریها شده است.
رها کردن زباله‌های صنعتی و بیمارستانی و فاضلاب شهری در محلات و نواحی جنوب تهران به انواع بیماریهای ناشی از این آلودگیها دامن زده است.
پیامدهای زیان بار آلودگی هوا در رژیم آخوندی حاکم بر ایران، که اکنون برای بخش های بزرگی از مردم میهنمان در شهرها به معظل جدی تبدیل شده است، خود را در افزایش شدید بیماری های «تنفسی، عصبی، پوستی، گوارشی، قلبی، مغزی» و همچنین «شیوع انواع سرطان» به نمایش گذاشته است.
بارزترین نمونه این بحران را می توان اکنون در بزرگ شهر تهران به خوبی لمس کرد.
بنابریک گزارش حکومتی «تشدید آلودگی هوای تهران،شماربیماران تنفسی راتا۶۰ درصدافزایش داده .
درحالیکه دولت آخوند روحانی شیاد،تلاش دارد تا با شرکت در اجلاس های بین المللی و گسیل عوامل خود برای گرفتن «عکس و تفصیلات» و به تبع آن راه انداختن تبلیغات حکومتی، از قبول مسئولیت برای دامن زدن به این بحران انسانی شانه خالی نماید، براساس خوشبینانه ترین آمار های منتشره از سوی رژیم ماهانه بطور متوسط حدود 4700 نفر ازشهروندان درپایتخت به دلیل آلودگی شدیدهواجان خودرا از دست می دهند.
بحران آلودگی هوا در نظام آخوندی به حدی است که یک سایت حکومتی از مردم خواسته است تا از «کشیدن نفس عمیق» خودداری کنند.